سهامداران خوب چه کسانی هستند؟ (بخش دوم)
در یک مطالعه، یوجین فاما و کنت فرنچ دریافتند که از سال ۱۹۷۳ تا ۲۰۰۲، درصد زیادی و رو به رشدی از شرکت ها هر سال سهام صادر می کردند. از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۲ ، این میزان ۶۷ درصد بود. از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲، نیز میزان ۸۶ درصد عنوان شده بود. چه چیزی باعث افزایش صادرات سهام شد؟ آیا میتوان گفت که میزان سهامداران خوب افزایش پیدا کرده است؟
ادغام های بیشتر با بودجه سهام و گزینه های سهام بیشتر کارکنان و سایر غرامت های مبتنی بر سهام در این امر تاثیر گذار است. اما این لزوما یک پیشرفت سالم نیست. بسیاری از شرکت ها از گزینه های سهام به عنوان وسیله ای برای پرداخت حقوق کارکنان – به ویژه مدیران ارشد (استفاده می کنند). و به طور کلی، به نظر می رسد نقدینگی بازار بازدهی نزولی دارد.
در مورد نرم افزار مدیریت امور سهام و سهامداران بیشتر بدانید.
برای تامین نقدینگی کافی بازار دارایی ها به تعداد زیادی سفته باز کوتاه مدت نیاز دارد. بازاری که فقط متشکل از سرمایه گذاران خرید و فروش باشد چندان مفید نخواهد بود. اما بازاری که عمدتا متشکل از سرمایه گذاری های کوتاه مدت است مشکلات خاص خود را ارائه می دهد. در این بین سرمایه گذاری های کوتاه مدت، بازار سهام را در دست گرفته اند.
مثلا در دهه ۱۹۵۰ متوسط دوره نگهداری سهام خالص معامله شده در بورس نیویورک حدود هفت سال بود. حالا شش ماه است روندهای مشابهی را می توان در سایر بازارهای جهان مشاهده کرد. در تحولات اخیر، معامله گران با فرکانس بالا که دوره نگهداری آنها را می توان در میلی ثانیه اندازه گیری کرد، اکنون ۷۰ درصد از حجم روزانه معاملات بازار سهام را تشکیل می دهند.
در مورد سامانه تحلیل بازار بیشتر بدانید.
روند تغییر از بلند مدت به کوتاه مدت سه دلیل دارد:
-
اول اینکه تنظیم کننده ها در بسیاری از کشورها با موفقیت هزینه های مبادله را کاهش داده اند. مهمترین آنها از طریق مقررات زدایی کمیسیون های کارگزاری در ۱۹۷۰s و ۱۹۸۰s است. و همچنین از طریق ابتکاراتی مانند کسر قیمت در اواخر ۱۹۹۰s.
-
ثانیاً، پیشرفت فناوری، در قالب مهندسی مالی و همچنین سخت افزار و نرم افزار محاسبات و ارتباطات، بسیاری از اشکال جدید تجارت را امکان پذیر کرده است.
-
ثالثاً، سرمایه گذاران سهام فردی که زمانی بر بازارهای سهام تسلط داشتند توسط متخصصان کنار گذاشته شده اند. این متخصصان با انگیزه ها و فشارهایی برای تجارت بیشتر از طرف افراد روبرو هستند.
در مورد سامانه افزایش سرمایه بیشتر بدانید.
در سال ۱۹۵۰ خانوارها بیش از ۹۰ درصد سهام شرکت های آمریکایی را در اختیار داشتند. هم اکنون موسسات تقریباً ۵۰ درصد سهام شرکت های دولتی را در اختیار دارند.
صاحبان نهادی از خارج و صندوق های ریسک (که بیشتر در خانوارها حساب می شوند) را اضافه کنید و سهم واقعی نهادی احتمالاً نزدیک به ۶۵ یا ۷۰ است. برای بزرگترین شرکت ها، این درصد حتی بیشتر است.
در مورد نرم افزار امور سهام بیشتر بدانید.
موسسات همچنین منابع لازم را برای استفاده از فناوری های پیشرفته مالی، محاسباتی و ارتباطات در اختیار دارند. و اگرچه افراد می توانند استراتژی های بلند مدتی را دنبال کنند که مد و نوسانات روزمره بازار را نادیده می گیرد. اما موسساتی که پول دیگران را مدیریت می کنند، عموماً نمی توانند روی سرمایه گذاری بلند مدت برنامه ریزی کنند.
هرچه معامله گران کوتاه مدت بر قیمت های بازار تأثیر بیشتری بگذارند، این قیمت ها بی ثبات تر خواهند بود. زیرا ریشه در ارزش اساسی شرکت هایی که سهام آنها در حال معامله است، ندارند. البته برخی نوسانات خوب است. این امر به مردم دلیلی برای تجارت می دهد، بنابراین بازارها را روان نگه می دارد.
در مورد نرم افزار تحلیل بازار بیشتر بدانید.
اما گذشته از یک نقطه خاص، نوسان نقدینگی را از بین می برد. بحران مالی سال های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ را در نظر بگیرید، زمانی که عدم قطعیت قیمت معاملات بسیاری از اوراق بهادار مرتبط با وام مسکن را متوقف کرد. یا سقوط ناگهانی سال ۲۰۱۰، زمانی که سهام صدها شرکت ناگهان نیمی از ارزش خود را از دست دادند و سپس در عرض چند دقیقه دوباره به دست آوردند.
به طور کلی، همانطور که توسط اندرو G. Haldane از بانک انگلستان مستند شده است، نوسانات بازار سهام در دو دهه گذشته افزایش یافته است. هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد این امر به طور کلی بر توانایی شرکت ها برای جمع آوری پول یا معامله در سهام خود تأثیر منفی داشته است. در این بین سهامداران خوب را می توان از میزان پایداری آنها در مواجهه با نواسانات بازار شناسایی کرد. بسیاری از این سهامداران خوب عامل اصلی موفقیت شرکت ها در این نوسانات هستند.